عشق او سلطان ملک جان ماست


این چنین ملک و ملک جانان ماست

پادشاه هفت اقلیم جهان


بندهٔ درگاه این سلطان ماست

ما به عشق او ز خود بگذشته ایم


لاجرم ما آن او ، او آن ماست

رند سرمستیم در کوی مغان


شاهد میخانه در فرمان ماست

درد درد عشق می نوشیم ما


خوش بود دردی که او درمان ماست

جام می در دست و می گردد مدام


ساقی رندان سرمستان ماست

ذوق سرمستان ز مخموران مجوی


نعمت الله جو که از رندان ماست